Thursday, October 15, 2009

حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه

مجموعه داستان کوتاه
نوشته مصطفی مستور
نشر چشمه
قیمت هزار و دویست تومان

از متن کتاب

و خوب می دانم جز من، جز این من از نفس افتاده، هیچ روحی نمی تواند او را آن چنان که هست، آن چنان که نیازی به تا کردن و کوچک کردن و مچاله کردنش نباشد، ادراک کند. و این، این گذاشتن ناگهانی نقطه در دل کلمه، این سلاخی و کشتار کلمه، پرمعناترین و بزرگترین و غم بارترین و غریب ترین و تلخ ترین و عمیق ترین تراژدی روح انسانی است

-
یک بار به من گفت از هر کس که کمتر گریه کند بیش تر می ترسد. گفت به نظر او وحشتناک ترین و خطرناک ترین آدم های این دنیای عوضی کسانی هستند که حتی یک بار هم گریه نکرده اند. شرط می بندم این اتو کشیده های عوضی اگر توی عمرشان یک بار گریه کرده باشند آن یک بار زمانی است که از شکم مادرشان زده اند بیرون

-

تا حالا هزار بار به خودم گفته ام میلیون ها نفر هستند که از هم طلاق گرفته اند، تو هم یکی مثل آن ها. آسمان که به زمین نیامده است؟ اما بعد فوری احساس کرده ام که حتی اگر آسمان به زمین نیامده باشد، اما فاصله ی زمین و آسمان بدجوری کم شده است. آن قدر کم که احساس خفگی می کنم

-

نمی دونم چه شکلی هستی. این طوری هر شکلی که دوست داشته باشم می سازمت. اگه ببینمت دیگه می شی یه نفر. اما حالا صد نفری. هزار نفری. یه میلیون نفری. تا ندیدمت تو هر کسی می تونی باشی که من دوست داشته باشم

4 comments:

Anonymous said...

نکته جالب اینه که آقای مصطفی مستور، سه روز پیش، از دریافت جایزه جلال و همینطور کتاب سال کناره گیری کردن. ایشون تو نامه انصرافشون گفتن: "ضمن سپاس از داورانی كه اين اثر را شايسته حضور در اين مرحله دانسته‌اند، يادآور می‌شوم كه به دليل تأثرات شديد روحی ناشی از رويدادهای اخير، تمايلی به شركت‌ دادن كتابم در اين‌گونه جوايز رسمی ندارم."
به نظرم جا داره همگی برای حمایت از این هنرمند سبز، یه نسخه از همین کتابشون که خیلی هم ارزونه خریداری کنیم. هم یه کتاب خوب داریم، هم از هنرمند واقعی حمایت کردیم.

Shokoofeh said...

Merci be khatere moarefi va merci az Anonymous. hatman in karo khaham kard! :)

Anonymous said...

:D :)

Unknown said...

Did you too notice the persistent presence of prostitutes in his books? What about this one? (again, trying hard not to be an asshole here)